کد خبر 272273
۲۶ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۴

دوست داشتم با رهبر انقلاب مصاحبه کنم

دوست داشتم با رهبر انقلاب مصاحبه کنم

گوینده پیشکسوت صداوسیما از تجربه مصاحبه با مسئولان سرآمد نظام و چهره‌های برجسته در دوران فعالیت خود گفت و تأکید کرد: همیشه دوست داشتم با رهبر معظم انقلاب اسلامی مصاحبه کنم و می‌دانم بسیاری از همکاران ما چنین آرزویی دارند.

به گزارش پایگاه خبری حیات به نقل از آنا، فریده فرخینژاد، گوینده پیشکسوت خبر، صدای پرصلابت و آشنایی در رادیووتلویزیون است. او بیش از سه دهه از عمرش را در صداوسیما صرف فعالیت در عرصه اطلاعرسانی کرده و خاطرات خوشی از خود در ذهن مخاطبان به جا گذاشته است.

فرخینژاد که در عرصه آموزش گویندگی نیز فعالیت‌هایی دارد، از دوران کودکی، جنگ تحمیلی و آغاز فعالیتش در رسانه ملی خاطراتی را بیان کرد؛ از تولد در آبادان زیبا تا مهاجرت به بندرعباس.

یک شغل غیرمنتظره!

فرخینژاد ابتدا درباره نحوه ورود به حرفه گویندگی خبر با بیان اینکه بهصورت اتفاقی پا به این عرصه گذاشته، عنوان کرد: ما مهاجر جنگ تحمیلی بودیم و از آبادان به بندرعباس رفتیم. آنجا بهواسطه دوستی که افراد متقاضی کار را به ادارات مختلف معرفی میکرد، همراه با چند نفر دیگر به صداوسیمای مرکز خلیج فارس معرفی شدم. زمانی که به ساختمان صداوسیما رسیدیم حتی تصور نمیکردم روزی برسد که در رادیو و تلویزیون کار کنم و گوینده خبر شوم.

وی در ادامه تصریح کرد: بعد از مدتی مدیر صداوسیمای مرکز خلیج فارس با من مصاحب‌های کرد و گفت باید برای آزمون گویندگی معرفی شوم! ابتدا نمیدانستم چرا باید آزمون صدا بدهم و ناراحت شدم و گفتم آزمون برای چه؟ اگر واقعاً من را نمیخواهید از ابتدا میگفتید! درحالیکه آن آزمون به معنای شروع همکاری بود و خبر نداشتم قرار است وارد چه بخشی از صداوسیما شوم و بعد از دو ماه پیگیری، خبر دادند که برای گویندگی خبر قبول شدهام.

عاشق گویندگی خبر شدم!

فرخینژاد افزود: مدیران ما در آن دوران واقعاً راهنماهای دلسوزی بودند و بسیاری از ریزهکاری‌های خواندن صحیح متن خبری را به ما آموزش دادند. وقتی گویندگی را آغاز کردم با اینکه اصلاً از قبل به این کار فکر نمیکردم، عاشق گویندگی خبر شدم. در این سال‌ها خاطرات بسیار خوبی از گویندگی و همکاری با افراد حرف‌های در سازمان صداوسیما به دست آوردم و بعد از ۳۰ سال هم بازنشسته شدم.

وی با اشاره به اینکه به آموزش علاقه زیادی دارد، بیان کرد: گویندگی و اجرا برای من مشاغلی ارزشمند هستند و همیشه فکر میکنم حالا که فرصت انتقال تجربیات است و از این طریق میتوانم همچنان در فضای گویندگی و خبر نفس بکشم، نباید از علاقهمندیهایم دور شوم.

فرخینژاد ادامه داد: گاهی وقت‌ها در کلاس‌های آموزشی درحالیکه متنی را به عنوان نمونه میخوانم، بسیاری از هنرجوها با شنیدن صدای من خاطرات کودکی خودشان را به یاد میآورند و میگویند صدای من هنگام خواندن متون برایشان لذتبخش است. شنیدن این احساسات افراد و واکنش مخاطبان، هنوز برای من به عنوان یک گوینده، جذاب و دارای ارزش بسیاری است.

از دیدن هنرجوهایم ذوقزده میشوم

به گفته این گوینده، ارتباط با مردم و انتقال تجربیات حرفهای، اتفاق خوشایندی است. وی در همین باره گفت: زمانی که هنرجوهایم را در بخش‌های خبری و تولیدی میبینم به آنها افتخار میکنم. بارها صدای آشنای هنرجوهایم را از طریق رادیو و تلویزیون تشخیص دادهام که از شهرهای مختلفی بودهاند و آنقدر ذوقزده میشوم که به همسرم و اطرافیان میگویم این صدای هنرجوی من است! حقیقاً توفیق این افراد برای من به اندازه توفیق فرزندانم ارزشمند است.

خسته بودم و مغزم فرمان نمیداد!

فرخینژاد در خصوص عجیبترین تجربه‌های خود در سال‌ها گویندگی خبر و خاطراتش از مدیریت لحظات حساس یا اشتباهات حرف‌های و سهوی نیز گفت: یک بار در خبر بامدادی، تنظیم متن یکی از خبرها مشکل داشت و به جای خلیج فارس نوشته شده بود خلیج جعلی فارس و من هم متوجه نشدم و متن اشتباه را خواندم. آن لحظه هم اصلاً متوجه اشتباهم نشدم و بعدا از واکنش‌ها فهمیدم که چه اشتباهی رخ داده و خیلی ناراحت شدم. یک بار دیگر هم نوبت کاری طولانیمدتی داشتم و قرار بود خبر ۱۲ شب شبکه پنج سیما را بخوانم. به خاطر سالروز وفات حضرت زینب (س) لباس تیره هم پوشیده بودم و میخواستم ابتدای خبر وفات حضرت زینب (س) را تسلیت بگویم، اما اشتباهی گفتم با عرض تبریک وفات حضرت زینب کبری (س). واقعاً متوجه نشدم که چه اشتباهی کردهام و آنقدر خسته بودم که مغزم فرمان نمیداد. در حین پخش گزارش به من اعلام کردند که وفات را تبریک گفتهام. ابتدا فکر کردم همکارانم میخواهند سربهسرم بگذارند، اما واقعاً این اشتباه را کرده بودم و نمیتوانستم کاری کنم و به همین دلیل در پایان خبر گفتم: با عرض تسلیت مجددِ وفات حضرت زینب (س)، با شما خداحافظی میکنم. در کل مدیریت این لحظه‌ها خیلی سخت است، اما جز این موارد، خداراشکر اشتباه یا لحظه بحرانی دیگری را تجربه نکردهام.

از ایران شاقول تا محمدرضا حیاتی

فرخینژاد درباره مجری‌های محبوب خود پیش از ورود به این عرصه نیز گفت: خدا رحمت کند ایران شاقول را، من واقعاً این گوینده را دوست داشتم. سولماز اصغری نیز به نظرم یکی از توانمندترین بانوان گوینده خبر بود. در بین آقایان نیز مرحوم قاسم افشار و محمدرضا حیاتی بسیار توانمند بودند و از زمانی که در مرکز خلیج فارس کار میکردم، این گویندگان را دوست داشتم و در تهران نیز الگوی من بودند.

دوست ندارم انسان منفعلی باشم

در ادامه این پیشکسوت عرصه خبر تأکید کرد: اصلاً دوست ندارم انسان منفعلی باشم و یکی از دلایلی که به آموزش گویندگی روی آوردم این بود که خانهنشین نشوم. من همچنان دوست دارم ذهنی بهروز و فعال داشته باشم و با فعالیت‌های اجتماعی، تأثیرات مثبتی از خودم در جامعه به جا بگذارم.

سفری که هشت سال طول کشید!

از فرخینژاد درباره تجربه زندگی در آبادان و روزهای جنگ تحمیلی نیز پرسیدیم و گفت: زمانی که جنگ تحمیلی شروع شد، ابتدا همه ما در شوک بودیم. اصلاً نمیدانستیم جنگ چرا و چطور آغاز شده و تصور نمیکردیم هشت سال طول بکشد! دو سال از انقلاب اسلامی گذشته بود و تازه مردم نفس راحتی میکشیدند و میخواستند برای آینده خود برنامهریزی کنند که جنگ شروع شد. این جنگ تبعاتی داشت که شاید هنوز هم بهواسطه جانبازان و آسیبدیدگاه این تجاوزگری‌ها برای ما ادامه داشته باشد.

این پیشکسوت گویندگی تعریف کرد: زمانی که جنگ آغاز شد، ما تا چهار ماه در شهر ماندیم و نمیخواستیم خارج شویم و همچنان مقاومت میکردیم، اما بعد از مدتی زنان و کودکان را با اتوبوس‌هایی که به شهر فرستادند از آبادان خارج کردند، اما مردها در شهر ماندند و دفاع کردند. خاطرم هست که پدرم، برادرم، پسر عموهایم و… همه در شهر ماندند و ما مدام نگران آنها بودیم. ما با این امید از شهر خارج شدیم که حتماً تا یک هفته دیگر به خانههایمان برمیگردیم و فکر میکردیم به مسافرت رفتهایم، اما جنگ هشت سال طول کشید! زمانی که قطعنامه امضا شد اولین گروهی بودیم که به آبادان برگشتیم.

فرخینژاد از دوران پس از جنگ نیز یاد کرد و افزود: اوضاع شهر آبادان خیلی ناراحتکننده بود. آبادان زیبا را ویران کرده بودند. هرگز تصاویر شهر از ذهنم پاک نمیشود. مردم در لحظه ورود نوحهخوانی میکردند و همه عزادار عزیزانشان بودند. وارد شهر که شدیم دلمان بهشدت گرفته بود و به سمت مزار افرادی رفتیم که در این مدت شهید شده بودند. آن روزها دخترم زینب چهارساله بود و از نظر روحی خیلی اذیت شدیم، اما رشادت ایرانی‌ها موجب شد که حتی یک وجب از خاک ایران از دست نرود و همین ما را دلگرم میکرد. من عاشق آبادان هستم و هر فرصتی که پیش میآید به آنجا سفر میکنم.

دوست داشتم با رهبر انقلاب مصاحبه کنم

این چهره نامآشنای گویندگی خبر در بخش دیگری از صحبتهایش از تجربه مصاحبه با مسئولان سرآمد نظام و چهره‌های برجسته در دوران فعالیت خود گفت و تأکید کرد: همیشه دوست داشتم با رهبر معظم انقلاب اسلامی مصاحبه کنم و میدانم بسیاری از همکاران ما چنین آرزویی دارند. یکی دیگر از حسرتهایم مصاحبه با سپهبد شهیدحاج قاسم سلیمانی است. گرچه سردار دل‌ها در بین ما نیست، اما یاد و خاطرش تا ابد با ماست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha